اسراف در تربیت

اسراف در تربیت

اصطلاح «اسراف در تربیت» زمانی به ذهنم رسید که رفتارهای زیر را از والدین دیدم:

  1. مادری به شدت نگران غذا خوردن کودک خودش است و برای لقمه ای غذا به دنبال کودکش می دود.
  2. مادری همیشه استرس خواب فرزندش را دارد و هر شب موقع خواب جو خانه متشنج می شود.
  3. پدری که با وسواس بسیار زیاد به دوستان فرزندش خیره می شود و او را تعقیب می کند و همیشه نگران است.
  4. پدری که فرزندش را مدام به کلاس های مختلف و فشرده می فرستد و از اینکه فرزندش تمایلی به یادگیری های فشرده نشان نمی دهد به شدت نگران است.
  5. مادری که بچه ی چهار ساله اش را در مهدکودک دو زبانه ثبت نام می کند جایی که قبل از مدرسه به کودک خواندن و نوشتن یاد می دهند.
  6. پدر و مادری که به شدت روی رفتار های فرزندشان حساس هستند. آنقدر حساس که اگر فرزندشان در جمع یک لطیفه بگوید نگران می شوند که نکند فرزند آنها بی شخصیت و سبک مغز شود.
  7. پدر مادری که دوست دارند فرزندشان مودب ترین (بهتر بگویم؛ رام ترین) بچه ی فامیل باشد و اگر فرزند؛ خلاف حرف پدر و مادر عمل کند به شدت آشفته می شوند.
  8. والدینی که برای نماز خواندن و مسایل مذهبی از زور و دعوا استفاده می کنند.

و ….

به نظرم تمام رفتار های بالا «اسراف در تربیت» هستند.

اینجا دو سوال پیش می آید:

  • چرا اسراف در تربیت به وجود می آید؟
  • راه حل چیست؟

چرا اسراف در تربیت به وجود می آید؟

چشم و هم چشمی:

گاهی فرزندان قربانی چشم و هم چشمی می شوند. یعنی پدر و مادر به جای اینکه به فکر آینده فرزندشان باشند به صورت ناخواسته او را قربانی امیال خودشان می کنند. انگار بعضی یادگرفته اند که فقط پُز بدهند. حالا این پُز دادن چه هزینه ای برای خودشان و فرزندشان دارد مهم نیست. متاسفانه هدف این آدم ها این است که فرزندشان توی چشم باشد؛ آنقدر که دیگران حسرت بخورند؛ و غافل از این نکته که کودک باید کودکی اش را بکند.

عقده های کودکی:

گاهی والدین کودکی سختی داشته اند. مثلا اجازه ی درس خواندن نداشته اند یا شرایط مالی خوبی نداشته اند و نمی توانستند کلاس های مختلف بروند. این والدین چون خودشان به آرزوهایشان نرسیده اند دوست دارند که فزرندشان به آرزوهایش برسد؛ حالا به هر قیمتی مهم نیست !

تصور اشتباه از تربیت:

قبلا در مقاله ای به صورت مفصل گفتیم که تربیت کودک با را با رام کردن متفاوت است. گاهی والدین فکر می کنند که تربیت درست یعنی مراقبت و نگرانی افراطی اما تربیت یعنی تعادل داشتن.

عدم مطالعه :

نداشتن اطلاعات کافی در رابطه با تربیت کودک؛ باعث دستپاچگی والدین در مواجهه با مشکلات می شود. ما تربیت خوب را یا از والدینمان یاد می گیریم و یا اینکه باید با مطالعه ؛کلاس رفتن و … تربیت کردن را بیاموزیم. تصور کنید دختر و پسری که خودشان خوب تربیت نشده اند با هم ازدواج می کنند. اگر اهل مطالعه و یادگیری هم نباشند مشکل آنها چندین برابر می شود. این والدین بی تربیت چگونه می توانند فرزندان خوب تربیت کنند؟

مطالعات و مشاوره های غلط

گاهی والدین مطالعه می کنند اما کتاب هایی می خوانند که با فرهنگ عمومی جامعه ی ما سازگاری ندارد یا پیش افرادی می روند که تخصص لازم را ندارند.

مثلا مشاوره گرفتن از کسانی که نه علم دارند و نه تجربه کار عاقلانه ای نیست. حتی کسانی که فقط علم دارند هم نمی توانند مشاوران خوبی باشند. یک نقل قول از شخص معروفی شنیدم که می گفت: 

تا قبل از ازدواج شش نظریه راجع به تربیت فرزندان داشتم ولی حالا که شش فرزند دارم هیچ نظری ندارم

و در حالت سوم از کتاب خوب و مشاوره ی خوب استفاده می کنند اما برداشت غلطی دارند. مثلا مادری کتابی در رابطه بیش فعالی کودکان مطالعه می کرد. در قسمتی از کتاب در رابطه با داروی ریتالین صحبت شده بود. این دارو باید با تجویز پزشک استفاده شود. ولی این مادر خودش را پزشک تصور کرده بود و به کودکش ریتالین داده بود. نتیجه اینکه کودک بی چاره دچار بی اشتهایی شدید شده بود. پس رفتن به کلاس های آموزش خانواده ی خوب می تواند به ما کمک کند.

بیماری وسواس:

وسواس در تربیت  باعث می شود ما به چیزهای غیر مهم خیلی اهمیت بدهیم و موارد مهم تر را فراموش کنیم. مثلا وسواس در تحصیل و نمره ی دانش آموز باعث می شود که ما ورزش و تحرک فرزند را فدای تحصیلش کنیم. وسواس بودن باعث اسراف در تربیت می شود.

ترس از جامعه

تصور کنید پنجاه خانواده در یک کوچه زندگی می کنند و هر کدام از آن ها یک فرزند دارند. با هر کدام از خانواده ها که صحبت کنید می گویند جامعه خراب است و بچه های مردم خوب نیستند.

انگار فرزندان خودشان از دنیای دیگری آمده اند.

این والدین شاید فراموش کردند که بچه های خودشان از نگاه دیگران؛ بچه ی مردم محسوب می شود❗️

با این ترس افراطی هم خودمان اذیت می شویم و هم باعث می شویم بیست سال بعد تمام جامعه از یکدیگر بترسند و زمینه ی جنگ را فراهم می کنیم!


راه حل چیست؟

خیلی کوتاه است

تعادل در تربیت

ما باید بسیاری از کارها را به طبیعت واگذار کنیم و به خدا توکل کنیم. باید قبول کنیم که نمی توانیم در تمام عمر تمام کارهای فرزندمان را کنترل کنیم.

مثلا برای هرکدام از رفتار هایی که در ابتدا گفته شد می توان کارهای زیر را انجام داد:

  1. کودک گرسنه به صورت خودکار تقاضای غذا می کند. واقعا لازم نیست هیچ کار خاصی انجام دهیم. فقط باید غذای مناسب در دسترس باشد. البته اگر طبیعت انسانی کودک را خراب نکرده باشیم. چون گاهی ما همه جا تعریف می کنیم که فرزندم غذا نمی خورد و همه به او توجه می کنند. کودک توجه را بیشتر از غذا دوست دارد!
  2. مثل مورد قبل هیچ کار خاصی نیاز نیست بکنیم فقط کافی است در طول روز فعالیت داشته باشد تا خسته شود
  3. محیط مناسب دوستی برایش فراهم کنید. این خیلی مهم است که نوجوان دوستانش را از چه محیطی پیدا می کند. اگر شما با فرزندتان به مسجد بروید دوستان مسجدی پیدامی کند واگر به پارتی های شبانه بروید دوستانش را از آن محیط پیدا می کند. فقط کافی است رفت و آمدهای خانوادگی خوبی تدارک ببینید و در محیط های سالم تردد کنید.
  4. زیاد کلاس رفتن خوشبختی و مهارت را تضمین نمی کند. کاملا طبیعی برخورد کنید. اگر کلاس های زیاد مانع شور و هیجان دوران کودکی می شود؛ کلاس رفتن را متوقف کنید. در انتخاب کلاس ها حتما با فرزندتان مشورت کنید
  5. هر سنی مناسب یک آموزش خاص است(البته کودکان استثنا هم داریم که دیرتر یا زودتر می آموزند). اینکه اصرار کنید کودک قبل از دبستان؛ خواندن و نوشتن را بیاموزد اصلا کار درستی نیست. کودک در پیش دبستانی فقط کافی است با مهارت ها و شناخت های عمومی آشنا شود. مثلا مفاهیم بالا و پایین؛ کم و زیاد؛ شناخت رنگ ها؛ چپ و راست ؛ نظافت و …
  6. بازهم طبیعی باشید و به فرزندتان اجازه بدهید خودش را ابراز کند حتی با گفتن یک لطیفه در جمع.
  7. فرزندتان را نباید به خاطر حرف مردم اذیت کنید. شاید دوست دارید بعد از ترک شما از یک مهمانی؛ همه از فرزندتان تعریف کنند. اما به چه قیمتی؟ به قیمت اینکه بچه بزرگتر از سن خودش رفتار کند؟ به قیمت اینکه بچه ریاکار و دروغ گو تربیت شود؟ به قیمت اینکه اجازه نداشته باشد واقعیت درونی خودش را بروز دهد؟
  8. اگر پدرو مادر همیشه در ابتدای اذان سجادشان پهن باشد و نماز اول وقت بخوانند و مهربان هم باشند. قطعا کودک نماز خوان می شود نیاز به هیچ فرمول پیچیده ای هم نیست.

نتیجه

طبیعی و متعادل باشیم و در تربیت اسراف نکنیم

 

 

 

Untitled-2

9 thoughts on “اسراف در تربیت

  1. بتول اقبالی says:

    سلام جناب حافظی
    مطالب ارزشمند و مفید شما، جنبه های مختلف دنیای قشنگ تعلیم و تربیت را خیلی خوب معرفی می کند. از انتشار این مطالب سپاسگزارم.
    پیروز باشید

  2. نجمه says:

    ممنونم آقای حافظی نژاد عزیز!

    پس خلاصه این شد:
    -طبیعی و به اقتضای ریتم لحظه
    -“بودن ” به جای گفتن

    آیا مطلب مستدلی در موضوع تربیت فرزند مطیع سراغ دارید؟ من و همسرم درگیری کهنه ای سر این قضیه داریم. ایشان معتقد است که بچه باید بعضی حرفها را به احترام ما و بدون چون و چرا اجرا کند و من معتقدم که یافتن دلیل و انگیزه درونی لازم است و اطاعت کردن روش کودکان کم هوش و تاییدطلب و ترسو است که البته به لطف والدین به این مرتبه رسیده اند! آیا لازمست که من در نگرشم به استثنائاتی توجه کنم؟

    • محمد حافظی نژاد says:

      سلام سرکار خانم
      آنچه مسلم است فرزند شما نباید شاهد این بحث بین شما باشد
      فکر می کنید کدام یک از والدین زیر موفق تر هستند
      پدر و مادری که یک روش تربیتی متوسط را با هماهنگی هم اجرا می کنند یا
      پدر و مادری که هر کدام یک روش تربیتی عالی ولی متفاوت را بدون هماهنگی پی می گیرند؟
      قطعا خانواده ی اول موفق تر خواهد بود
      حفظ اقتدار پدر و حفظ احترام مادر اصل مهمی است که نباید فدای اختلافات جزئی شوند.
      پیشنهاد می کنم اقتدار همسرتان را حفظ کنید. این به نفع خانواده است

      • نجمه says:

        بله درست می فرمایید. ما جلوی بچه ها هماهنگیم و من اجازه میدم ایشون نظرشو اعمال کنه اما احساس می کنم ستم میکند به استعداد و خلاقیتی که اصلا در وجودشان کم نیست. البته ایشان اصلا لجباز نیست و تفکرش اینه و به همین خاطر از من خواسته که بر اساس رفرنس معتبر دلیل بیاورم. به همین خاطر از شما که در این زمینه مطالعه زیاد دارید کمک خواستم . ممنون میشوم اگر راهنمایی کنید

  3. روشنا سردار says:

    بسیار ارزشمند و جدید بود. فکر می کنم نقطه ی مقابل این والدین کسانی هستند که هیچ وقتی برای تربیت فرزندشان نمی گذارند.
    ممنون از شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *