دانلود فایل صوتی عشق تعطیلات با لینک مستقیم حجم:۶مگابایت مدت: ۸ دقیقه
سلام مدرسین عزیز
و مخاطبین خوب سایت روش تدریس
تازه تربیتمعلم قبولشده بودم
بعد از مراحل ثبتنام یک شماره اتاق و تخت به من دادند و من رفتم و خوابگاهم را پیدا کردم. اولین نفری بودم که وارد اتاق پنجنفره شدم. بعد از من یک نفر دیگر آمد و شماره تختش رو پیدا کرد و ساکش رو انداخت روی تخت و خودش رو روی تخت ولو کرد و گفت
کی بشه بازنشست بشیم!
و من مات و مبهوت مانده بودم و هیچ حرفی برای گفتن نداشتم
درزمانی که هنوز هیچچیز شروع نشده بود او به فکر تعطیلات ۳۰ سال بعد بود
چرا دانش آموز ، دانشجو و حتی معلم و استاد و همه ی ما اینقدر منتظر تعطیلات هستیم؟
چرا بعضی از مدرسان سر کلاس دائماً به ساعتشان نگاه میکنند و دوست دارند زود همهچیز تمام شو؟
چرا دانشجویان و دانش آموزان از همان ابتدای سال روز های تعطیل تقویم را می شمارند؟
چرا کارمندانی که تو یک دورهی ضمن خدمت ۲۴ ساعته ثبتنام کردند تمام تلاششان رو میکنند که ۱۲ ساعته همهچیز تمام بشود؟
خب
چون تعطیلات و بی کاری خوب است و خوش میگذرد اما فکر نمیکنید این انتظار تعطیلی یک مقداری بین ماها زیاداست ؟
فکر نمیکنید انتظار تعطیلات تابستان خیلی زود شروع میشود یعنی حدوداً بعد از عید؟
معمولاً وقتی ما از یک جای بد میخواهیم بهجای خوب برویم خیلی چشمانتظار هستیم و هرچقدر جایی که هستیم بدتر باشد و جایی که می خوام بریم بهتر ، این چشم انتظاری و بی قراری بیشتر هم میشود. کلاً خیلی ها از محیط های آموزشی فراری هستند.
به یکی از دانشگاه ها رفته بودم فضای کلاس ها و محیط دانشگاه واقعاً خوب و ایدئال بود وقتی فضای سبز زیبای دانشگاه را نگاه می کردم لذت می بردم ولی چون آخرهای ترم بود دانشگاه حالت نیمه تعطیل داشت و خیلی ها غایب بودند هم از دانشجویان و هم از اساتید
یکی از کارمندان دانشگاه می گفت: میانگین غیبت دانشجویانی که در دانشکدهی ما هستند بیش از ۳ جلسه است به او گفتم: پس همه باید حذف بشن دیگه! ایشان فقط یک لبخند تلخ زد
اصلاً منظورم این نیست که همهجا به همین شکل است ولی فرار از محیط آموزشی مشکل شایعی است. خیلی از عوامل میتواند در فرار از یک محیط آموزشی نقش داشته باشند حتی فرار از یک محیط آموزشی با کلی امکانات
شاید دهها دلیل که مثل یک کلاف به هم گرهخوردهاند.
دلایل فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و … و من نمیخواهم در این فایل صوتی آنها را بگویم چون شاید خیلی از دلایل را ندانم و اگر هم بدانم تخصص لازم رو در همه ی مسائل ندارم
فقط میخواهم چند تا نکته بگویم که مخاطبین ما و خودمان کمتر از محیط آموزشی فراری باشیم.
اول : علاوه بر مطلبی که باید تدریس کنیم مطالب جذاب دیگری هم بگوییم
کمی از قالب خشک و رسمی خارج بشویم . مطالب بسیار بهدردبخور، کوچولو و زودبازده و جذاب را آموزش بدهیم مثل:
- تایپ ده انگشتی
- روشهای جستجو در اینترنت
- آموزش تندخوانی
- معرفی چند تا آدم ، کتاب یا سایت بهدردبخور
دوم: از هدفگذاری بگوییم
خیلی از ناامیدیها و انگیزه نداشتنها به خاطر بیهدفی و سردرگم بودن مخاطبین ماست . به آنها یاد بدهیم که چطور باید هدفگذاری گذاری کنند و چطور به هدفهایشان برسند. مثلاً:
- چطوری میتوانند کسب درامد کنند؟
- چطوری می توانند خوب صحبت کنند؟
- چطوری میتوانند جایگاه اجتماعی بهتری پیدا کنند و با دیگران بهتر ارتباط بگیرند؟
فقط کافی است مخاطب شما یک نکتهی کوچک از شما یاد بگیرد، بعد به آن عمل کند، و نتیجه بگیرد او از این به بعد شما رو دوست خواهد داشت پس محیط آموزشی رو هم دوست خواهد داشت.
خوشبختانه من این تجربه را دارم. مثلاً یکی از مدرسین تازهکار به من گفت که اصلاً اعتمادبهنفس ندارم و انگار من برای تدریس ساخته نشدم . با توجه به شخصیتی بسیار مهربان و زیادی متواضعی که این خانم داشتند من به ایشان توصیه کردم که کمی از موضع قدرت به مخاطبین خودشان نگاه کنند و خودشان را برتر ببینند. همین یک جمله باعث شد تا به قول خودشان مسیر زندگیشان عوض شود
البته این حالت رو فقط برای آن خانم توصیه کردم و اگر شما فرد عادی هستید این کار شما را مغرور نشان میدهد و ممکن جواب عکس بگیرید.
سوم: آنها رو به تفکر وادار کنید
- چرا اینجایند؟
- چرا مدرسهاند؟
- چرا دانشگاهاند؟
این بلای بزرگی است که دارد سر ما میآید یعنی فکر میکنیم مسیر موفقیت فقط از مدرسه و بعد از دانشگاه است و چون همه این کار را میکنند بهصورت عادت درآمده است و مخاطبین ما نمیدانند چرا دارند درس میخوانند
اگر بدانند چرا باید سر کلاس شما حاضر بشوند مطمئناً با عشق و بادل، سر کلاس شما خواهند آمد. البته شاید هم به این نتیجه برسند که درس را رها کنند و به دنبال کار دیگری بروند که این هم بد نیست. نمونههای خوب و بد این ماجرا زیادند مثلاً استادی که دانشجوی خودش رو در حال فروختن یک کیف به دانشجوی دیگر دیده بود بهش گفته بود تو خوب بلدی بفروشی ها و همین جمله او دانشجو رو به فکر فرو برد و تصمیم گرفت از یک رشته ی فنی بیرون بیاد و در زمینه ی بازار یابی فعالیت کنه.
چهارم: با همکاران پایین دستی و بالا دستی مهربان باشیم
خدا نکند مشکلات خصوصی ما با مدیر و همکاران به گوش شاگردانمان برسد
این کار دید منفی در دانشجو ایجاد می کند و آنها اعتمادشان را نسبت به ما از دست می دهند. حتی ممکن است از این آب گل آلود ماهی هم بگیرند و سو استفاده کنند.یکی از زشت ترین کارها این است که سر کلاس پشت سر یکی دیگر از همکاران حرف بزنیم.بعضی از محیط آموزشی ما به اندازه کافی سردو کسل کننده هست دیگر نیاز نیست ما نمک روی زخم خودمان و مخاطبینمان بپاشیم
خب من فقط چهار نکته رو خدمت شما عرض کردم که می تونیم محیط امورشی رو دلچسبتر کنیم.شما همفکر کنید و ببینید چهکارهایی میشود انجام داد تا این فرار از محیط از آموزشی رو کاهش بدیم
بهعنوان جملهی آخر عرض کنم که به نظر من
تدریس کارآمد تدریسی است که مخاطبان و مدرس بیصبرانه منتظر جلسهی بعدش باشند
ممنون می شوم اگر نظرات خودتان رو با ما در میان بگذارید
پیشنهاد می کنم از محصول آموزشی تدریس با پاورپوینت استفاده کنید
[dsrc id='28411' ui_div_id='new_value' /]
تخفیف تا ساعت ۲۴:۰۰ روز دوشنبه ۲۵ خرداد
تشکر! 🙂 من از این نکات در کلاس خود استفاده میکنم. یکی از درس ها من Success Lecture است.
I’m grtuefal you made the post. It’s cleared the air for me.
سلام جناب حافظی نژاد ممنون از مطالب مفیدتون
من که اینجوریم؛ تا مدیر ما زند زنگ خلاص … مثل نور گریزم از کلاس.
سلام. خسته نباشید. میدانید که کلاسداری خوب و موثر فقط به محیط کلاس بستگی ندارد بلکه عوامل مختلفی چون عملکرد مدیر معاونان اموزشی و پرورشی بسیار دخیل هستند. اشاره من به مسائل پرورشیه. بخصوص در این سال ها که کم یا بسیار کلیشه ای شده. در واقع با تغییر نسل ها به روز نشانی شاغلین و مطالب اموزشی صورت نگرفته. مثال: در کاردانش تدریس می کنم. با اکثر دانش اموزانی که انظباط زیر۱۵دارند و متوسط ۷ تجدیدی از سال های قبل. کتاب کارافرینی اینها برای من که اهل مطالعه هستم; یک کتاب حال به هم خور هستش(ببخشید). اونا رو نمیدانم. یه رویکرد به کسانی داشته باشید که میگن ما اصلا نمیخواییم بخوانیم. به زور خانواده اینجاییم و یه دیپلم میخوابیدیم. تشکر
سلام جناب پور ظهیری عزیز
دلسوزی و پیگیری جنابعالی قابل ستایش است
آنچه شما می فرمایید مشکل بسیاری از افراد دیگر هم هست که به صورت ایمیل خصوصی بامن درمیان می گذارند
قرار نیست ما قربانی یک سیستم غلط باشیم. باید شجاعت داشت و باتوجه به شرایط ببینید مناسب ترین کار چیست.
یک دبیر زبان دوره ی متوسطه که شرایطی شبیه به شما را داشت به من گفت من کتاب را کنار گذاشته ام. وقتی دانش آموزانم هنوز حروف انگلیسی را نمی شناسند چطور برای آن ها تدریس کنم. ایشان تصمیم گرفته بودند تا ازصفر شروع کنند
هر چند با مشکلات زیادی رو برو شده بودند و لی قلبا خوشحال بودند که دانش آموزان در انتهای سال می توانستند انگلیسی احوال پرسی و خرید کنند
شما هم باید خیلی فکر کنید و راه حل خاص خودتان را پیدا کنید
موفق باشید
This is way more helpful than anyinthg else I’ve looked at.
ممنون از صدای دلنشین و محتوای مفید و مختصری که در اختیار ما قرار می دهید
This was so helpful and easy! Do you have any arecilts on rehab?
سلامی از جنس انرژی، خدمت شما آقای حافظی نژاد
و همچنین
تشکر ویژه بابت مطالب و اطلاعاتی که به اشتراک میگذارید.
امیداوارم که این میل و علاقه ما (خودم) به تعطیلات و بیکاری، از بین بره یا لااقل کمتره بشه و بازده و کارایی خودمون بتونیم افزایش بدیم.
سلام دوست عزیز
ممنون از این همه محبت وانرژی
بهترین فرمول برای فرار از تنبلی این است که با خودمان بگوییم آیا کاری که در این لحظه انجام می دهم بهترین کار است؟
با این روش زندگی ما مفیدتر و لذت بخش تر می شود