باید قبل از تربیت دانش آموزان به فکر آموزش خانواده ها بود
دریک مدرسهی شبانهروزی پسرانه، مقطع راهنمایی دریکی از نقاط محروم کشور دبیر بودم به خاطر کارهای فوقبرنامه که انجام میدادم بعضی از شبها در مدرسه میماندم. مدیر مدرسه هم انسان بسیار پرتلاش و دلسوزی بود. دغدغهی اصلی ما تربیت و اخلاق دانش آموزان بود ما به کمک سایر همکاران بهشدت بر روی تربیت و ادب دانش آموزان کار میکردیم. از برنامههای تفریحی و ورزشی گرفته تا مراسمهای مذهبی و … در تمام مدت بهصورت غیرمستقیم مسائل اخلاقی را میگنجاندیم. به نظر خودمان کارها خوب پیش میرفت. در شش ماه اول سال یک مورد هم دعوا و درگیری به وجود نیامده بود و دانش آموزان درسخوانتر شده بودند.
خوشحال بودیم که تلاشهایمان به بار نشسته است؛ اما تعطیلات نوروز فرارسید و طبق معمول دانش آموزان حدود ۲۰ روز از مدرسه دور بودند. بعد از تعطیلات عید نمیدانم چه اتفاقی برای دانش آموزان افتاده بود. انگار همهچیز را فراموش کرده بودند؛ و دوباره بینظمیها و بداخلاقیها را از سر گرفتند و باز مدتی طول کشید تا به حالت عادی برگشتند ولی سال تحصیلی دیگر داشت تمام میشد.
از کار خودم راضی نبودم. تصور میکردم رفتار خوب در مدرسه تضمینی برای رفتار خوب در جامعه است. خوب شدن دانش آموزان در محیط پاستوریزهی یک مدرسهی شبانهروزی شاهکار نبود. چون جو قالب در مدرسه جو خوبی بود خب طبیعتاً همه سعی میکردند خوب باشند.
اما سؤال اینجاست چگونه میتوان رفتار خوب در مدرسه را به خانوادهها و جامعه منتقل کرد؟
پاسخ در همراهی و آموزش خانواده هاست
آموزشوپرورش بهتنهایی نمیتواند جامعه را اصلاح کند. سلولهای اصلی جامعه خانواده ها هستند. دانش آموزان خوب از خانواده های خوب وارد مدرسه میشوند. کودکان ۷ سال اول زندگی که بسیار مهم و حساس است را در خانواده بزرگشدهاند. و بعد هم که وارد مدرسه می شوند بازهم بیشتر وقت را در خانه هستند.
۹۰ روز تابستان، ۱۵ روز عید، ۴۸ روز جمعه و ۴۸ روز پنجشنبه و حدود ۲۰ روز تعطیلی مناسبتی و … دانش آموزان به مدرسه نمیآیند و این میشود بیش از ۲۰۰ روز!
در روزهای باقیمانده هم اگر حساب کنیم میبینیم از ۲۴ ساعت نهایتاً ۶ تا ۸ ساعت دانش آموزان در مدرسه هستند.
گذشته از اینها عمق رابطهها و تأثیرگذاری خوبی ها و بدیها در خانواده بیشتر از مدرسه است.به قول عامهی مردم
نمیتوان تأثیر نان حلال و شیر پاک را نادیده گرفت.
با این تفاسیر
مدرسه جزیرهای جدا و تافتهای جدا بافته از جامعه نیست. مدرسه، یک جامعهی کوچک است زیرمجموعهای از یک جامعهی بزرگتر و آن جامعهی بزرگ سلولهایی دارد به نام خانواده و راز موفقیت این جامعه، خوب بودن خانوادههاست.
درگفتگویی که با خانم ایزابل ملون داشتم ایشان هم تاکید داشتند که بسیاری از مشکلات مدرسه از عدم تربیت صحیح در خانواده ها ناشی می شود.
دکتر احمد پژوه هم در مصاحبه با سایت شفقنا نکات جالبی گفتهاند که در ادامهی این مقاله قسمتی از مصاحبهی ایشان را تقدیم شما می کنم.
این چرخۀ باطل در برقراری ارتباط نادرست را چگونه میتوان تصحیح کرد؟
جوهرۀ پیشگیری، آموزش است و این چرخۀ باطل را با آموزش خانوادهها میتوان از بین برد و اصلاح کرد. بنابراین وزارت آموزشوپرورش هیچگاه بدون آموزش خانوادهها و مشارکت خانوادهها موفق نخواهد شد. بیشک خانواده، نخستین، مهمترین واصلیترین پرورشگاه و آموزشگاه فرد محسوب میشود و یکی از نهادهای آموزشی و پرورشی عمده جامعه است. بنابراین داشتن هرگونه انتظاری از کودکان و نوجوانان بیتوجه به مسئولیتها و نقشهای خانواده، انتظاری عبث و بیهوده است. در تعلیم و تربیت فرزندان سؤالهای مهمی مطرح هستند که همه ما پدران و مادران، معلمان و مربیان باید صمیمانه و صادقانه به آنها بیندیشیم و پاسخ مناسب بدهیم. همانطور که گفتم اساس یک جامعه سالم را خانوادههای سالم میسازد. هر فردی در خانوادهای به دنیا میآید، بزرگ میشود و تکامل مییابد. این خانواده سالم است که انسان سالم پرورش میدهد. خانواده سالم، خانوادهای است که به نیازهای همهجانبۀ اعضای خود در گستر حیات توجه دارد و سعی میکند به انتظارها و نیازهای آنان به شیوههای درست پاسخ دهد. خانواده سالم، خانوادهای است که در اندیشۀ پرورش انسانهای رشید است و انسانهای رشید، کسانی هستند که به رشد همهجانبه نائل شدهاند. بدیهی است برای نائل شدن به رشد همهجانبه به آموزش همهجانبه نیاز است. بیشک علتها را در درجۀ نخست در خانواده و در رابطه با مثلث مقدس پدر و مادر و فرزند و در قدم بعدی در مدرسه و در رابطه با معلمان و مربیان و سپس در عرصۀ جامعه باید موردمطالعه و بررسی قرارداد.
آموزش والدین در برقراری ارتباط مؤثر چگونه و توسط چه کسی باید انجام شود؟
درزمینۀ برقراری ارتباطات انسانی، باید بهطور همهجانبه آموزش داد. ازآنجاکه رادیو و تلویزیون یک دانشگاه عمومی است و مطبوعات و رسانهها باید در این زمینه فعالیتهای مؤثر و مفیدی داشته باشند. متأسفانه وزارت آموزشوپرورش کشور ما به آموزش خانوادهها بهای چندانی نمیدهد؛ در برخی از مدارس ابتدایی تا حدی به آموزش و ارتباط با خانوادهها توجه میشود، اما در دبیرستانها این موضوع فراموششده است! درحالیکه آموزش امری مستمر و مستدام است.
پیشنهاد عملی:
فقط برای کمک مالی و بی انظباتی، خانواده ها را به مدرسه دعوت نکنید
یک کلاس آموزش خانواده ی باکیفیت برایشان بگذارید.
ملاک کیفیت هم این باشد که والدین در آخر جلسه به شما بگویند: لطفا یک جلسه ی دیگه هم بزارید خیلی این جلسه مفید بود.