سؤال هفته – شماره ۱ – در کلاس درس احساسات حاکم باشد یا منطق ؟

در پاسخ به اولین سؤال هفته که در کانال روش تدریس مطرح شده، اکثر مخاطبین محترم تلفیقی از احساس و منطق را پیشنهاد کرده و یا استفاده از هر کدام را وابسته به شرایط و اقتضای کلاس دانستند. تعداد کمی نیز به غلبه احساس بر منطق (یا بالعکس) معتقد بودند که در ادامه نظرات آنها برای آشنایی و قضاوت بهتر شما درج میشود:

منطق

نظرات دسته اول – غلبه احساس منطق:

– جناب آقای ابراهیمی مدرس فیزیک و فناوری نانو:

به نظر بنده یکی از دلایل لذتبخش و موثر بودن کلاسها همراه با معلم، درگیر بودن احساسات با شاگردان

است. وگرنه اگر تمام زمان کلاس همراه با منطق پیش رود همان حالت تماشای فیلم های آموزشی یا خواندن

کتاب را به مخاطبان و شاگردان دست میدهد که اصلا حس خوبی نیست.

– دوست عزیزی که خودشان را معرفی نکردند:

اگر محبت در انسان نبود علم و .» همه دعواها بر سر محبت است « : من یاد این جمله استاد پناهیان افتادم که

عقل هم به کار نمیآمدند. کار علم این است که راه را جلوی پای محبت روشن نماید، و کار عقل این است

که محبت را تا میتواند در مسیر دانایی سوق دهد. همۀ دعواها بر سر محبت است. باید از اول نگذاریم دل

به هر سویی برود و الا علم و عقل هم از پس آن برنمیآیند. بر این اساس فکر می کنم با توجه به جملهبندی

سوال شما، حاکمیت باید با احساسات و محبت باشه تا در فضای امن عاطفی، منطق و علم راهگشا و ساری

بشن.

نظرات دسته دوم – غلبه منطق بر احساس:

– جناب آقای محسن راد:

احساسات منجر به بروز حالت تبعیض می شود و ممکن است دانشآموز تصور کند که مورد تبعیض واقع شده

است اما اگر منطق در کلاس حاکم باشد و قوانین کلاس روشن باشد به نظر من بهتر است.

– جناب آقای سمیع صفری:

کلاس محلی است که افرادی که درآن حضوردارند دارای نگرشهای متفاوت بوده و این یک فرصت برای تبادل

آرا و بیان صحبتهایی است که ازدل برمیآید و بر دل مینشیند.

نظرات دسته سوم – تلفیقی از احساس و منطق:

– جناب آقای بهزاد دهقانی:

به نظر من تلفیقی از احساسات و منطق از طرفی دانشآموزان باید بدانند هر چیزی قانون خودش را دارد و

چرایی و چگونگی هر کاری در کلاس و حتی خارج از کلاس چیست. از طرفی این احساسات است که اعتماد،

تعهد، وفاداری، محبت و… را در دلها می پروراند. در واقع منطق چهارچوب افکار و اعمال است و احساسات

بجا و به اندازه روانکننده جریان آموزش و ثباتبخش آن است.

– سرکار خانم طیبه اصغریان دستنائی

نمیشه گفت که حتما باید یا احساسات باشه یا منطق. بستگی به اوضاع درون کلاس و دانشجوهای حاضر در

کلاس داره که اون لحظه چه فضایی حکمفرما هست و چه درسی در حال اجرا هست. دروسی مثل هنر قاعدتاً

با دروس فیزیک و شیمی اصلاً قابل مقایسه نیست. اما این نکته هم باید یادمان باشد که باید گهگاهی خودمون

رو جای دانشجو بگذاریم و از دید اونها به کلاس نگاه کنیم. برخورد احساسی با فضای موجود اکثراً خیلی خوب

میتونه جواب بده.

– سرکار خانم سعیدی:

در یک کلاس هم احساسات لازم است و هم منطق.

۱)هر دانش آموزی نیازمند نوعی برخورد است که معلم باید آن را تشخیص دهد.

۲) جنبه و ظرفیت دانش آموزان در بکارگیری هم منطق و هم احساسات در کلاس درس خیلی مهم است

که این را باید معلم تشخیص دهد و سپس هر یک را در زمان خود در کلاس بکار بندد.

۳) بسته به شرایط و نوع مبحث درسی گاهی احساسات کلاس را پیش می برد و گاهی منطق.

۴) ابتدا باید معلم از طریق احساسی جو کلاس را آمادهسازی کند، انگیزه را در دانش آموزان ایجاد کند،

پس از آن است که دانش آموزان منطق معلم را میپذیرند و با معلم راه میآیند.

۵) تاز مانی که دانشآموزان برای یادگیری موضوع مورد تدریس قانع نشوند هیچ منطقی نمیتواند آنها را

وادار به یادگیری کند.

۶) تا زمانی که از نظر احساسی دانش آموزان و معلم بهم نزدیک نشوند، بهترین روش تدریس هم اثرگذار

نخواهد بود.

– آقا یا خانم سپهری:

در یک کلاس ترکیبی ازهر دو حاکم باشد خوب است اما نه به نسبت مساوی وبالطبع با توجه به سن مخاطب،

درصد حاکمیت این دو در کلاس متفاوت است. در کلاسهای ابتدایی اگر احساسات بیشتر از دورههای مختلف

باشه بهتره. یک دانش آموز ابتدایی بیشتر به محبت و توجه نیاز داره. اما باز هم این احساسات نباید از میزان

منطق بیشتر باشه. وقتی به نیاز احساسی و عاطفی یک دانش آموز ابتدایی توجه کنیم مسلماً بیشتر جذب

کلاس میشه و اینکه با توجه به مسائل بوجود آمده در کلاس از میزان منطق و احساسات بهره درست ببریم

تا سوءاستفاده ای هم نشه.

– جناب آقای کریمزاده:

در کلاس به تناوب باید احساس و منطق حاکم باشه. در این حالت در واقع طبق کارکرد مغز یادگیری در

بهترین حالت خواهد بود.

– جناب آقای وحید زارع، معلم پنجم ابتدایی:

فکر منجر به احساس می شود و احساس منجر به اقدام و عمل. منطق به تنهایی یا احساس به تنهایی کارایی

ندارد. بهتر است که پشت احساسات، منطق نهفته باشد. و هر دو نیمکره مغز مشغول به کار شوند.

– جناب آقای سعید حیدری ثانی:

با احساسات شروع میکنیم و به منطق ختم میکنیم.

– جناب آقای شهریار ناصح، مربی و مدرس ارتباطات موثر فردی:

در کلاس باید خواستههای احساسی مخاطب در طراحی آموزشی لحاظ بشه ولی ما به عنوان مدرس با منطق

تصمیم بگیریم و یک راه منطقی برای برآورده کردن بیشتری خواستههای احساسی در کنار اهداف آموزشی

رو پیدا کنیم.

– جناب آقای مشیری:

به نظر من نه احساسات صرف کارآمد است و نه منطق خشک. ترکیبی از این دو مناسبتر به نظر میرسد.

چیه. اگه «منطق» و «احساسات» البته منطق وزن بیشتری دارد و خب سوال مهمتر اینه که تعریف ما از

تعریف مشترکی نداشته باشیم در ابراز و نیز فهم نظرات هم با خطای زیادی مواجه هستیم.

– جناب آقای مهدی امیراحمدی:

احساسات و منطق، هر دو پیشبرنده فرآیند آموزش هستند. با احساسات، علاقه و نگرش نسبت به فعالیت و

محتوا اتفاق میافتد و منطق، اصول کار را مشخص میکند و بر صحت و سقم محتوا موثر است. آموزش بدون

احساسات، فرایندی خنثی و بدون کنش و واکنش خواهد بود و اگر منطق حذف شود، به عبارتی هدفمندی

از آن رخت برخواهد بست. احساسات، تمایل و منطق، اثربخشی در فرآیند آموزش و یادگیری را ایجاد خواهد

کرد.

دوستان عزیزی که در ادامه نظراتشون رو ذکر میکنیم متأسفانه خودشون رو معرفی نکردند:

  • توی کلاس باید هر دو باشه اما با توجه به موقعیت. بچه های ابتدایی شیفته محبت هستند. در کنارش هم نباید طوری باشه که سوء استفاده کنند.
  • شما در هر کلاس اهدافی را دنبال میکنید، زمان محدودی در اختیار دارید و شرایطی که به طور معمول شما از ان اطلاع دارید لذا منطق مهمتر خواهد بود اما نمیشود احساسات را دستم گرفت چرا که اگر شما بهترین شرایط رو داشته باشید ممکنه یه موضوع کوچک طوری شما را برهم بزند که منطق رو ببوسید بزارید کنار چرا که احساس به نظر من بسیار قوی است و این موضوع به نظر اصلاً بد نیست که شما در شرایط خاص از احساسات کمک بگیرید.
  • میزان عواطف و منطق در کلاس درس باید به نسبت ۶۶ )عاطفه( به ۴۶ )منطق( باشد زمانی که رابطه عاطفی برقرار باشد درس بسیار خوب فهمیده میشود اما نباید عاطفه بر منطق چیره بشود.
  • من موافق کلاسی هستم که جفتش یعنی هم منطق هم احساس باید حاکم باشه منتهی بستگی به موقعیت داره که کدوم غالب باشه ولی چون فضا فضای کلاس هست فکر میکنم باید منطق غالب باشه ولی نه اینکه احساس نباشه.
  • خود این پرسش مصداق یکی از انواع مغالطه هستش. نباید پرسش بصورت منفصله حقیقیه مطرح بشه! یا این یا اون اشتباهه. اما در مورد جواب باید عرض کنم که هر دو؛ هم احساس هم منطق. هم نیمکره راست هم چپ، هم شهود هم منطق، هر کدام در جای خود. مخاطب انسان هستش و جامع عقل و شهود، حس و منطق؛ لذا باید هر دو مؤلفه در آموزش لحاظ شود.
  • منطق همراه با احساس، چون علاوه بر آموزش تربیت دانش آموزان با ما هست، ممکن دانش آموز یه رفتاری بکنه بگیم بچس دلمون بسوزه ولی یه معلم قاطع باید طوری رفتار کنه که اون اخلاق بد از بین بره و تربیت بشه چون از قدیم گفتن بچه عزیز تربیت عزیزتر. من خودم به شخصه تو کلاس به طرز صاف نشستن دانش آموزان حساسم شاید الان بگن سخته ولی بعداً میفهمن به نفعشونه.__

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *